آرسامآرسام، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

قند عسل مامان

اولین سفر آرسام

برای اولین بار بعد از به دنیا اومدنت روز دهم اردیبهشت سال 1389 به شمال رفتیم (چون تو نیمه دوم سال به دنیا اومدی و در فصل سرما تا اون موقع ما هیچ کجا نرفته بودیم )من و تو بابا مهران و سحر با هم رفتیم خونه تینا آخه اون موقع تینا تو شهر شهسوار دانشجو بود و ما به خونه تینا جون رفتیم . توی راه تو خیلی پسر گلی بودی و من و خیلی اذیت نکردی توی این سفر ما اول رفتیم خونه تینا و2 روز اونجا بودیم و همه جا رو گشتیم وفرداش رفتیم سرو لات رستوران خاور خانم نهار خوردیم و کلی عکس گرفتیم این هم چند تا از عکسهای خوشگللت گلم     اینجا جلوی رستوران خاور خانم وقتی داشتیم ازت عکس می گرفتیم مردم کلی ازت عکس گرفتن یه آقایی بود با یک د...
31 تير 1392

اتاق و لوازم آرسام

اون موقع که تو هنوز به دنیا نیومده بودی من تقریباً هفته ای یکی دوبار می رفتم خیابون بهار همون جایی که لوازم و لباس بچه گونه دارن و کلی چیزهای خوشگل رو زیر سر می ذاشتم که برات بگیرم وقتی که جنسیتت معلوم شد که یه پسر قند عسل هستی مامانی جونت به من گفت که هر چی دوست داری برو از طرف من برای نی نی بخر منم که کلی نقشه کشیده بودم از قبل همش می رفتم و لوازم خوشگل خوشگل برات می خریدم  این هم چند تا عکس از اتاقت پسر گلم. راستی این رو هم خودم درست کردم     این هم کیک  که با پوشک با خاله مریم جونت با هم درست کردیم که خوب خیلی هم سخت بود عزیزم این ها هم لوازم  حمامت بود عزیزم این ها هم لوازم بهداشتی بودن ...
23 تير 1392

نوروز 1392

صبح روز عید من وتو بابا مهران جون رفتیم خونه مامانی توخیلی خوشگل وخوشتیپ شده بودی (مثل همیشه عزیز دلم ) اخه می دونی بابا مهران برات یه شلوار کتون مثل مال خودش گرفته بود  با یه پیرهن بنتون و یه کفش کالج قرمز که تو رو حسابی خوشتیپ کرده بود  موهات رو هم ژل زده بود و تو حسابی عسل شده بودی وقتی رسیدیم خاله مریم و نیکی ونیلوفر قبل از ما رسیده بودن(جای خاله مینو و تینا جونت هم حسابی خالی بود) .وقتی از در رفتی تو همه کلی به خاطر تیپت برات دست زدن و هورا کشیدن  اینم عکسهای زیبات عزیز دلم       اون روز تو کلی عیدی گرفتی یه قلاب ماهی گیری هم مامانی بر ات گرفته بود خودت سفرش داده بودی از قبل آخه یه مدت ...
24 خرداد 1392

سفر به رامسر و بندر انزلی

یکی دیگه از مسافرتهایی که در تابستان 91 رفته بودیم (28 خرداد)مسافرت به رامسر خونه عمو شهرام و خاله مرجان جون بود .من و تو وبابامهران و خاله مریم جون با هم رفته بودیم . اونجا به تو خیلی خوش گذشت عزیز دلم . با هم دریا رفتیم وتو با بابا مهران کلی آبتنی کردین .یه روز دیگه هم رفتیم تله کابین رامسر و تو اونجا تو شهر بازی کلی بهت خوش گذشت اینم عکساش عزیز دلم و اینم عکسات با میکی موس فردای اون روز به اتفاق عمو شهرام و خاله مرجان رفتیم بندر انزلی خونه بابا حسن بابای خاله مرجان که تو بهش میگفتی بابا بزرگ و کلی هم باهاش بازی کردی و کشتی گرفتی و خیلی هم بهت خوش گذشت . اونجا رفتیم تالاب انزلی و این هم عکسهایی که اونجا...
16 خرداد 1392

سفربه تالش

تابستان سال 91 در روز چهارشنبه 16مرداد ماه ساعت 2:30 به طرف تالش (جاده اسالم به خلخال)ویلا پسر عمه مهدی حرکت کردیم . مامانی و بابارضا و خاله مینو و خاله مریم و دایی عباس به همراه خانواده عمو مهدی 2 روز قبل رفته بودن و منتظر ما بودن  حدود ساعت 8 شب ما هم رسیدیم .یه استخر بادی داشتن از صبح آب کرده بودن که آبش گرم بشه که تو رسیدی بری آب تنی کنی ولی وقتی ما رسیدیم هوا تاریک بود ولی تو تا استخر دیدی رفتی توش و مشغول شدی قربونت برم عزیز دلم اینم عکسات تو تو این سفر خیلی بهت خوش گذشت خوشگلم همش تو آب بودی از صبح که از خواب بیدار می شدی تو این استخر شنا می کردی تا شب. روز پنج شنبه عصر رفتیم کنار دریا یه قایق بادی هم با خودمون بردیم . ...
14 خرداد 1392